تصور میکنم مسیر بنده مانند خیلی دیگر از معماران، تمایل به نوعی مکاشفه هست که در بعضی جاها منتقد هنجارها و قاعده هاست، منتقد آنچه که وجود دارد یا گاهی حتی وجود ندارد!... و ناچار است که متفاوت باشد و فاصله بگیرد و این انفصال و جدایی به نظر من لازمه هر عمل هنرمندانهای است.
زبان ساده و متعارف, نیازی به توضیح بیشتر ندارد. زبان سخت و مبهم اندیشیدن اگر نتواند موضع اش را روشن کند در معرض خطر شارلاتانیسم و عوام فریبی و... قرار می گیرد. شما خواه یک نویسنده باشید و یا شاعر یا فیلمساز، آنچه را که هستید ادیبانه و با الفاظ میسازید. این ساختن، خلق یک هویت است؛ هویتی که شما میتوانید داشته باشید... به تصور من اولین کار برای یک دانشجوی معماری خارج از دنیای دانشگاه، فرموله کردنِ گذشته و هویت خود اوست، اینجاست که من معماری را در نظام ارزشها قرار میدهم. من احساس میکنم اینکه بیان شود عبدالکریمی همیشه منتقد است گاهی اوقات تلاشی ست برای به حاشیه کشاندن و به نوعی قرنطینه کردن من!
معماری یا هر هنر دیگری نیازمند یک جور فاصله با زندگی نرمال و هنجارهاست، فاصله از رفتار و قاعده کلی چیزها. یک سوال مطرح میشود و پاسخی متناسب با آن شکل میگیرد، پاسخی که میبایست منتقدانه باشد. معماری منتقدانه نیز درصدد آن است که بر مساله خاصی، متفاوت و جدای از معماری هنجار و نرمال، متمرکز شود.
معماری نیازمند پرسشهای پیدرپی است، یک کنجکاوی و پرسشگری سماجتآمیز که پایه هرگونه فکر کردنی باشد و این خصوصیت یک منتقد است!
بارها می شنویم چرا فلانی که اینقدر منتقد است کار جهانی و آنچنان شاخص ندارد! من معتقدم معماری روندی تکاملی-تدریجی است و این غیرعادی نیست که خیلی از معماران تا پنجاهسالگی و یا حتی تا دهه هفتم زندگی دست به کارهای جدی خود از حیث مقیاس و یا نوع کار، نزدهاند. مِیر، فرانک گری و از همه مهمتر لوئی کان و یا هرکس دیگری...
بایستی بسیار زیرک و با تجربه شد تا با دنیا، دنیای سیاستزده، دستوپنجه نرم کرد. معمار با پول سروکار دارد، با سرمایهگذاریهای کلان... مردم باید احساس راحتی و آرامش کنند، معماری آزمایشی و تجربهگونه در یک طرف و هزینهکردن پول در طرف دیگر! ارتباطی بسیار پیچیده که به معمار اجازه میدهد به حیات حرفهای خود برای حفظ آن دو ارزشِ کاملا متضاد ادامه دهد.
هزینه کردن پول نوع خاصی از محافظهکاری را دربرخواهد داشت: بیایید آنگونه انجام دهیم که قبلا هم آن را تجربه کردهبودیم؛ هزینهکردن آزمایشی، ریسکِ بیشتری دارد.
امروزه و در فرهنگ امروز با نوآوریها سروکار داریم، با سرمایه، خلاقیت و نوآوریهای درعین حال خِرَدگرایانه روبهرو هستیم؛ این ضروری است که مدام در حال فکر کردن باشیم و این بهترین راهی است که در پیش میگیریم، وارد این تقابل به ظاهر ساده اما پیچیده مابین تجربههای نو و محافظهکاری میشویم و این بدون شک همان «معماری» است...
حافظ عبدالکریمی Hafez Abdolkarimi...برچسب : نویسنده : hafezabdolkarimio بازدید : 263