حافظ عبدالکریمی Hafez Abdolkarimi

متن مرتبط با «هايدگر و تكنولوژي» در سایت حافظ عبدالکریمی Hafez Abdolkarimi نوشته شده است

کلینتونیسم و ترامپیسم

  • در این ایام در اوقات فراغت هنگامی که مناظرات و گفتگوهای کلینتون و ترامپ را مرور می کردم به این نتیجه رسیدم الیت ها و نخبگان شکست سختی خورده اند! آنجا که چنین مسائل مهمی در چنین کشورهایی با اینچنین جاهلان و شیادان و به راستی لُمپَنان پیش می رود وای به حال دیگر کشورها! صدها و شاید هزاران هزار خبرنگار در سرتاسر جهان جمع می شوند که یک شو ببینند و شومن ها بمانند دلقک هایی در شمایل دو آدم میانسال پولدار، به رسوا کردن هم می پردازنند و از فساد اخلاقی و ..., ...ادامه مطلب

  • نقدگری و خلاقیت در معماری

  • تصور می‌کنم مسیر بنده مانند خیلی دیگر از معماران، تمایل به نوعی مکاشفه هست که در بعضی جاها منتقد هنجارها و قاعده هاست، منتقد آنچه که وجود دارد یا گاهی حتی وجود ندارد!... و ناچار است که متفاوت باشد و فاصله بگیرد و این انفصال و جدایی به نظر من لازمه هر عمل هنرمندانه‌ای است.  زبان ساده و متعارف, نیازی به توضیح بیشتر ندارد. زبان سخت و مبهم اندیشیدن اگر نتواند موضع اش را روشن کند در معرض خطر شارلاتانیسم و عوام فریبی و... قرار می گیرد. شما خواه یک نویسنده باشید و یا شاعر یا فیلمساز، آنچه را که هستید ادیبانه و با الفاظ می‌سازید. این ساختن، خلق یک هویت است؛ هویتی که شما می‌توانید داشته باشید... به تصور من اولین کار برای یک دانشجوی معماری خارج از دنیای دانشگاه، فرموله کردنِ گذشته و هویت خود اوست، اینجاست که من معماری را در نظام ارزشها قرار می‌دهم. من احساس می‌کنم اینکه بیان شود عبدالکریمی همیشه منتقد است گاهی اوقات تلاشی ست برای به حاشیه کشاندن و به نوعی قرنطینه کردن من! معماری یا هر هنر دیگری نیازمند یک جور فاصله با زندگی نرمال و هنجارهاست، فاصله از رفتار و قاعده کلی چیزها. یک سوال مطرح می‌شود, ...ادامه مطلب

  • برای فیدل کاسترو

  •   برای فیدل آخرين انقلابي پايان انقلاب‌هاي جهان را ديد و مُرد! چِه (چگوارا) فیدل را ترک گفت چون که نمی خواست به یک مدیر تکنوکرات تبدیل شود چون اساس تفکراتش انقلاب بود مبارزه بود مبارزه با نظام فاسد سرمایه داری امریکا. لذا رهسپار بولیوی شد تا انقلابی دیگر را در آمریکای لاتین سامان دهد و ناکام ماند و جان بر سر آن بگذاشت. انصافا سرمایه داری جهان را به صورت خویش ساخته است. فیدل در زمانی‌ قدرت را در کوبا به دست گرفت که آن جزیره‌ بهشتِ مُشتی مفت خور آمریکایی‌ بود که گند و کثافت خود را به شکل کازینو‌ها و فاحشه خانه‌ها در آن جا بنا کرده بودند، تمامی‌ دهقانان کوبایی تحت ستم اربابان محلی و شرکت‌های تولید میوه و نیشکر آمریکایی بودند، فیدل زمانی‌ که قدرت را در آن سامان به دست گرفت حتی در خود آمریکا هم محبوب مردم بود و همه جا در زمانی‌ که برای سخنرانی‌ در سازمان ملل به نیویورک رفت مورد استقبال فراوان قرار گرفت، او حتی برای اقامت به یک هتل درجه سوم در منطقه هارلم که مرکز سیاه پوستان بود رفت و این نشان دهنده خصلت مردمی او بود، امپریالیسم آمریکا در ابتدا فکر می کرد که می تواند یک «باتیستا» جدید از فی, ...ادامه مطلب

  • هایدگر و تکنولوژی

  • اگر چه پست مدرنیسم اهمیت تکنولوژی را نفی نمی کند و عصر تکنولوژی پیشرفته از خصیصه های بارز عصر پست مدرن محسوب می شود. اما نگرش اش با مدرنیسم متفاوت است; تکنولوژی فاعل و طبیعت مغعول است. تکنولوژی در جهت ضدیت با طبیعت است.همچنان که تکنولوژی باعث تغییر شکل طبیعت می شود باعث تغییر شکل رفتار و انگیزه در انسان و جامعه می شود.هایدگر ماهیت تکنولوژی را گِشتِل (Gheshtel) می نامند. گشتل به زبان آلمانی به معنای قاب دور عکس، یا قفسه ی کتاب می باشد. از نظر هایدگر گشتل یعنی ماهیت تکنولوژی ماهیتی که خصوصیت تعرضی نسبت به انسان دارد. و انسان در چارچوب آن قرار می گیرد. به عقیده ,هایدگر و تکنولوژی,هايدگر و تكنولوژي,هایدگر تکنولوژی ...ادامه مطلب

  • دوره تکاملی یک معمار

  • به نظر من، در دوران زندگی يک معمار سه دوره مهم وجود دارد: اولين دوره دوران گمگشتگی است که شامل جوانی و دوران تحصيل می شود. يک پروژه عالی می کشيم با يک ماکت فوق العاده. نمره عالی هم میگيريم و ديگر در آسمانها سير می کنيم و به همه از بالا می نگریم و تمام کارها را نقد می کنیم! ولی درواقع تمامی آن خوابی بوده که کمتر چيزی به معنويت شما اضافه کرده است! دوره دوم زمانی است که تدريجاً، اگر لايق و باذوق باشيد، به پختگی می رسيد ولی هنوز کماکان کسی به شما اطمينان نمی کند چون هنوز موهايتان به طور کامل سفيد نشده! در اين دوره، جهان واقعی و معماران باارزش را کشف می کنيد، ب, ...ادامه مطلب

  • شوپنهاور و هنر

  • مورخین فلسفه، زندگی شوپنهاور را راهی دراز برای کشف حقیقت نامیدند. شوپنهاور می گفت که زندگی رنج است و نجات فقط از طریق «هنر» ممکن است و اخلاق براساس احساس همدردی با دیگران بوجود می آید و چون تمام زندگی رنج است، هرکس باید با دیگران همدردی کند، و انسان باید تا آنجا که ممکن است به دیگران کمک کند، چون عشق یعنی ابراز همدردی، و چون آدم معمولی نمی تواند با مرگ رفیق شود، او بدنبال کشف فلسفه و الهیات رفته است. وی می گفت که شوق او برای فلسفه به سبب تعجب اش پیرامون جهان، یعنی قدیمی ترین انگیزه فلسفه بافی بود. درنظر شوپنهاور انسان باکمک «لذت هنری» وارد جهانی آزاد م,شوپنهاور هنر همیشه بر حق بودن,شوپنهاور هنرمند ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها